مشاوران پدیدار

مشاوران پدیدار در راستای بهبود کیفیت زندگی جهت بالا بردن کیفیت سلامت روان خانواده ها و آموزش به آنها در نحوه برقراری ارتباط ، خود شناسی ، تربیت و فزندو بساری از موارد دیگر سعی به ارائه خدمات دارد .

نویسندگان

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «روانشناسی کودک» ثبت شده است


کاردرمانی برای کودکان بیش فعال :

علائم بیش فعالی در کودکان :

راههای درمان بیش فعالی در کودکان ؟

چه کارهایی کاردرمانگر انجام می دهند ؟

کار درمانی چه تاثیری در کودکان بیش فعال ، نفص توجه دارد ؟

بیش فعالی از مشکلات شایع در کودکان است و در دوران قبل از بلوغ شایع می باشد و در پسرها بیشتر از دخترها است و حداقل 6 نشانه آن را دارا باشد.

روانشناسی کودک ؛ نرخ خودکشی برای بزرگسالانی که در کودکی ADHD  داشتند پنج برابر بیشتر از کسانی است که در کودکی به ADHD مبتلا نبودند .

نشانه های شایع بیش فعال :

حواس پرتی - عدم توجه - ناتوانی در انجام تکالیف - پیروی نکردن از خواسته های والدین - عملکرد تکانشی - آنها نمی توانند نوبت را رعایت کنند .

در حقیقت 75% کودکان علایم رفتار پرخاشگری و نافرمانی نشان می دهند و مشکلات تحصیلی هم در زمینه یادگیری هم رفتاری شایع است .

گاهی نیز بیش فعالی در دوران شیرخوارگی آغاز می شود به اینگونه که شیرخواران به محرکها حساسند .

روانشناسی کودک به این نکته اشاره می کند ؛ که با ایجاد محدودیت نمی توان فعالیت کودکان مبتلا به این اختلال را کاهش داد .

برای افزایش توجه و قدرت تمرکز در این کودکان ، راههای متعددی است که با بکارگیری آنها می توان به کودکان بیش فعال کمک کرد و زمانی که درمان و تشخیص صورت نگیرد ، اختلال بیش فعالی در کودکان باعث ناتوانی در امور روزمره کودک می شود و تاثیرات مخرب کننده ای برای کودکان و همچنین خانواده ها خواهد داشت .

دارو درمانی ،کاردرمانی می توانند در کاهش مشکلات این کودکان بسیار موثر باشد و بهترین کمک برای کودکان کاردرمانی است .

کاردرمانگر یا OT :کاردرمانگرها ، معمولا به نیازهای کودک تمرکز دارند و مهارتهای خاص مثل : سازماندهی هماهنگی فیزیکی کارآمدی در تکالیف روزانه ؛ کودکان ADHD  را تقویت می کنند .

کارهایی که کاردرمانگرها انجام می دهند :

در قدم اول بسیاری از کاردرمانگرها به ارزیابی کودک می پردازند به این شکل که تا چه اندازه بیش فعالی کودک در کار مدرسه زندگی اجتماعی و عملکرد در خانه او تاثیر گذاشته است و از ضعفها و توانایی کودک مطلع می شوند و سپس به فعالیت هایی برای این مسائل عنوان می کنند . کاردرمانگرها کودک را از نظر اختلال پردازش حسی بررسی کنند .

به این منظور که برخی از کودکان بیش فعال نمی توانند چند صدا را که باهم پخش می شود را مانند سایرین نشنیده بگیرند ، بطور مثال : صدای بوق ماشین با صدای رعدبرق را نمیتوانند نشنیده بگیرند و این صداها بمباران شدیدی برای حس های کودک است .

مشخصا درمانگرها برای این کودکان از روش یکپارچگی حسی استفاده می کنند .

اختلال پردازش حسی بسیار جدید است که در بهبود رفتارهایی همچون : تکانشگری و بیش فعالی بسیاری موثر است .

اکثر روانشناسان متخصص کودک ، کاردرمانی را برای کمک در درمان ضعف در هماهنگی و سازماندهی کودکان بیش فعال بسیار مناسب تر از سایر موارد است . مطالب فوق راههای درمانی موثر برای تربیت فرزندان و کودکان بیش فعال است که به بهبود کودک کمک خواهد کرد . در صورتی که کودک 5-6 مورد از علائم بیش فعالی را دارا بود سریعا به متخصص روانشناسی کودک یا مشاوره کودک مراجعه کنید .در شرایطی که قادر به مراجعه حضوری نبودید ، می توانید از خدمات مرکز مشاوران تلفنی رایگان استفاده کنید .

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۱۱ آذر ۹۶ ، ۱۹:۴۳
  • ۲۰۰ نمایش
  • مشاوران پدیدار


کابوس های شبانه کودکان و نوجوانان :

کابوس های شبانه ؟

علل کابوس های شبانه چیست ؟

چطور می توانیم با کابوس ها مقابله کنیم ؟

نقش والدین در جلوگیری از دیدن کابوس ؟

کابوس شبانه :

کابوس ، رویای ترسناک و خواب های پریشانی است که بیشتر کودکان آنرا هر چند وقت یکبار تجربه می کنند و دیدن زیاد کابوس ها موجب می شود کارکرد روزانه کودک مختل شود .

روانشناسی کودک ؛ کابوس ها عاملی در اختلالات خواب در کودکان می داند .

بیشترین کابوس های کودکان ، درمورد این موضوع که حیوان یا هیولایی در حال تعقیب کردن آنها است .

برخی کودکان انواع متفاوتی از رویاهای ترسناک دارند که یکی از این رویاها ، وحشت شبانه است .

وحشت شبانه در کودکان معمولا در 1 تا 3 صبح رخ می دهد . کودکی که دچار وحشت شبانه می شود ، پس از آن که می خوابد ؛ جیغ و فریاد می زند ؛ و زمانی که کنار او می روید می بینید نفس نفس میزند ، در حالیکه نشسته است ،گریه می کند . در این شرایط فرزندتان دچار وحشت شبانه شده است که یکی از مشکلات خواب است .

در برخی از کودکان اتفاق افتاده است که کودک در حالی که خواب است ، می شیند و گریه می کند و با جیغ زدن خود ، از خواب بیدار می شود که در این حالت او کابوس دیده است .

وحشت شبانه پس از چند دقیقه تمام می شود ولی اگر از او بپرسید چه اتفاقی افتاده است قادر به توضیح دادن نیست .

دیدن کابوس در کودک سریع اتمام نمی یابد و کودک در شرح دادن خواب خود توانایی دارد . کودک خواب می بیند و شروع به حرف زدن می کند و چیزهایی را که بیان می کند  با ترس و وحشت است .

روانشناسی کودک ، این مشکل در کودک را زمانی می دانند که کودک خسته است و در طول روز استراحت کافی نداشته است و با افزایش سن کودک کاهش می یابد که در پسران بیشتر است .

علل کابوس های شبانه :

کابوس یا وحشت شبانه در کودکان معمولا به دلایلی متعددی از جمله :

بعد از یک رویداد استرس زا جسمی یا روانی یا ارثی  پیش آید .

محرومیت از خواب و خستگی شدید .

تب ، مریضی و دیر خوردن غذا عامل دیگری است  .

مسائل ترسناکی باشد که کودک در تلویزیون می بیند .

گاهی از تخیل کودک نیز متاثر است .

راههای مقابله برای کابوس ها :

بهتر است قبل از خواب ، برای کودکان کتاب قصه بخوانید تا کودک احساس آرامش کند .

اگر کودک استرس یا دلواپسی دارد با او در این خصوص صحبت کنید و کمک کنید تا استرس او از بین برود .

با قرار دادن عروسک و موزیک مناسب برای کودک به او آرامش دهید .

کودک را از دیدن فیلم های ترسناک محروم کنید یا اجازه ندهید بازی های خشن انجام دهد .

نقش والدین :

نحوه برخورد والدین هنگام دیدن کابوس های وحشتناک باید به گونه ای باشد که کودک با بیدار شدن مورد نوازش و آغوش قرار گیرد و به بگویید که فقط خواب دیده است و چراغ را روشن بگذارید .

بسیاری از مشاوران کودک و روانشناسان کودک توصیه می کنند که اگر کودک کاملا بیدار نشده است و هنوز کابوس می بیند او را بیدار نکنید و کنارش بمانید تا با صدای خودش بیدار شود .

کابوس ها دلیلی برای نگرانی های شدید نیست اما اگر کابوس های فرزندان بصورت مکرر رخ میدهد یا بطور شدیدی است بهتر است به یک روانشناس کودک یا مشاوره کودک مراجعه کنید و در صورتی که قادر به پرداخت هزینه مراجعه حضوری نبودید می توانید با مرکز مشاوره تلفنی رایگان کودک تماس بگیرید و مشورت هایی از مشاوره کودک و روانشناسی کودک در تمام موارد حتی تربیت فرزندان و کابوس های کودک بدست آورید .

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۰۹ آذر ۹۶ ، ۱۷:۰۰
  • ۲۹۶ نمایش
  • مشاوران پدیدار

ترس کودک

ترسیدن کودکان یک واکنش برای بقا و ادامه حیات است. . کودکان از چیزهای خطرناک و صدمه زننده می ترسند و از آنها فاصله می گیرند . فاصله گرفتن از اشیا خطرناک یک جور ایمنی در برابر خطرات محسوب می شود و کمک می کند کودک کمتر ضربه بخورد . مثلا ترسیدن از ارتفاع  یا ترسیدن از تاریکی باعث میشود کودک در زمان قرار گرفتن در آن شرایط بتواند بیشتر تمرکز کرده و آسیب کمتری دیده و یا آسیب نبیند.

ترسیدن علاوه بر کودکان در نوجوانان ، جوانان و بزرگسالان نیز مشاهده می شود . تمام این ترس ها مانند ترس از تاریکی ، ارتفاع ، حیوانات درنده و .... یک جور سیستم ایمنی برا محافظت از جان انسان است. نوجوانان به دلیل شرایط سنی و رفتاری و نیاز به عضویت در گروه ها یا دیده شدن توسط اطرافیان ممکن است به هر کاری دست بزنند ولی این قوه ترسیدن باعث می شود در تصمیمات خود کمی بیشتر تدبر کرده و بتوانند بالغانه تر تصمیم گیری کنند . گاها نیز ترس سبب می شود انسان تصمیمات غلطی بگیرد و یا عجولانه رفتار کند و یا آن گونه که لازم است تلاش نکند پس کنترل بهینه ترس نه تنها مضر نیست بلکه بسیار مفید می باشد.

ترس در کودکان من جمله ترسیدن از تنبیه شدن ممکن است اثر منفی گذاشته و کودک را به دروغ گفتن تشویق کند . یا ترس از تاریکی ممکن است یک مدل اختلال فوبیا پروری در او ایجاد کند. والدین باید با آگاهی نسبت به این موارد در کنترل صحیح و مناسب ترس فرزندانشان بسیار موشکافانه عمل کنند .

در بسیاری از موارد کودکان میترسند تا توجه بگیرند و والدین باید بدانند که حمایت کردن از کودک در هنگام ترس یکی از مهمترین وظایف آنها است. البته باید حمایت به گونه ای نباشد که والدین همه کار را انجام دهند و بگذارند که ترس در وجود بچه بماند و کودک به اصطلاح ترسو شود بلکه باید راه های غلبه بر ترس را به کودک آموزش داده و در کنار او ترس های کودکشان را از بین ببرند یا کنترل کنند.

مشاوره روانشناس

میتوان در صورت افراط ترس در کودک با مشاوران متخصص روانشناس کودک و نوجوان ارتباط برقرار کرد که این ارتباط می تواند به صورت حضوری و یا به صورت مشاوره تلفنی انجام گیرد . متخصصان مشاوره کودک و نوجوان می توانند با راهنمایی های مفید در راستای تربیت کودک شما را یاری کنند

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۲۹ آبان ۹۶ ، ۱۴:۲۰
  • ۱۸۴ نمایش
  • مشاوران پدیدار

روانشناس کودک

از آنجایی که کودکان در برخی موارد به صورت غریزی و به صورت افراطی احساسی عمل می کنند بنابراین بسیاری از والدین را دچار سردرگمی می کنند . در مواردی والدین از رفتار ها و اعمال آنها متعجب شده ، نمی توانند با آنها رابطه برقرار کنند . درک کردن کودکان نیازمند دانش فهمیدن و دانستن نیاز ها و متد فکری آنها است. اگر والدین بدانند که کودکشان چگونه فکر می کند و دنیا را می بیند به طور قطع می توانند بهتر با آنها رابطه داشته و درکشان کنند. این امر نیازمند مطالعه بیشتر و آموزش دیدن در باره روش های فرزند پروری می باشد.

روانشناسی کودک

تا کنون والدین به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه این آموزش ها را از پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها ، فامیل ، اطرافیان ، دوستان و آشنایان دریافت کرده اند . امروزه با توجه به پیشرفت تکنولوژی و صنعت و وارد شدن دنیای مجازی به دنیای واقعی روش های تربیتی بسیار تغییر کرده اند . دیگر روش های تربیتی سنتی پاسخگو نیستند و والدین باید روش های نوین و استاندارد تربیت کودک و نوجوانشنان را بیاموزند.

شاید شما هم یکی از والدینی باشید که بگویید این موضوع اهمیت خاصی ندارد و همانگونه که ما تربیت شدیم فرزندمان را نیز تربیت می کنیم. اما ممکن است این متد فکری سبب بروز اختلالاتی مانند : بیش فعالی ، افسردگی ، اضطراب اجتماعی ، خود آزاری و خودکشی شود . در کنار این موارد والدین به صورت قطع می توانند تمامی اختلالات خود را به فرزندشان منتقل کنند . هم به صورت وراثتی و هم به صورت محیطی. به گونه ای که اغلب والدین وسواسی کودکان وسواسی دارند و اغلب والدین پرخاشگر کودکانی دارند که در راستای رسیدن به توجه و پذیرش محبت به افرادی جدا از خانواده خود رجوع می کنند که شاید سبب دوستی های غیر سالم ، روابط نامشروع  و بیماری هایی چون هپاتیت ، ایدز و ... شود .

پیشگیری بهتر از درمان است.

سعی کنیم همواره بیاموزیم تا توانایی پیشگیری را در خود تقویت کرده و حتی در دوران درمان بدانیم چه کنیم. روانشناسان کودک می توانند در این زمینه به والدین کمک شایانی کنند . روانشناس کودک به راحتی می تواند فرزند شما را شناخته و در راستای رشد و تعالی او شما را اهنمایی کند. در برخی موارد نیز روانشناس کودک می تواند اختلالات کودکان را شناسایی و آن را درمان کند .

مشاوره تلفنی

میتوان در صورت نداشتن وقت کافی از مشاوره تلفنی کودک و نوجوان استفاده کرد  چرا که روشی مناسب جهت آموزش و ارزیابی می باشد .

  • مشاوران پدیدار

دست نزن عزیزم

۲۴
ارديبهشت


" دست نزن عزیزم" بسه دیگه! مگه نمی گم نکن! یکی از آن روزهای وحشتناکی را در نظر بگیرید که ترفندهایتان بی اثر مانده و کودکِ شما هر آتشی دلش می خواسته سوزانده است.

دست زدن به وسایل
یکی از آن روزهای وحشتناکی را در نظر بگیرید که ترفندهایتان که به طور معمول موثر واقع می شد، بی اثر مانده و کودک نوپای شما هر آتشی دلش می خواسته سوزانده است. و هر چه می گویید " بسه دیگه! مگه نمی گم نکن! " گوشش بدهکار نیست. در نهایت از کوره در می روید و صدایتان را بلند می کنید و البته کو گوش شنوا؟! اما از دید کودک ،او با شیطنت های خود موفق شده ، توجه والدینش را جلب کند و برای وی راه جلب توجه ( مثبت یا منفی) مهم نیست .ممکن است گاهی اوقات به خودتان افتخار کنید که خونسردی خود را حفظ کرده و حتی داد و فریاد هم به ذهنتان خطور نمی کند و فقط می گویید " دست نزن عزیزم" اما باز هم گوش شنوایی در کار نیست. پس چه باید کرد؟

وقتی کودک مرتکب خطایی شد چگونه باید با او حرف زد؟ برای این که بتوان کودک را به سمت رفتار مناسب سوق داد، باید برخورد صحیح با کودکان را یاد گرفت. هنگامی که قصد دارید با کودکتان صحبت کنید ، باید به نوع و چگونگی حرف زدنتان بیندیشید زیرا بچه ها به وضعیت، حرکات بدن، اضطراب، نگرانی، لحن و بلندی صدایتان هم توجه می کنند.

هنگام گفتگو با کودکان باید نقش بازی کنید، همه چیز را بزرگ جلوه داده و در مورد آن ها اغراق کنید. با اعتماد به نفس با او صحبت کنید . گاهی اوقات که خواسته شما و کودکتان با هم متفاوت است ، خود را سوم شخص خطاب کنید تا بتوانید مانع جنگی تمام عیار شوید مثلا بگویید" مامان می خواد دستاتو بشوره".


لحن قاطع


وقتی کودک مرتکب خطایی شد باید با لحنی قاطعانه با او صحبت کنید:
* داد و فریاد نکنید ولی در قبال رفتار بد با لحنی محکم صحبت کنید.


* خم شوید به اندازه ای که هم قد او شده و بلندی قامت شما ، بچه را نترساند و مستقیم به چشم هایش نگاه کنید ، چرا که اگر از بالا به او دستور بدهید، حرفتان را نادیده می گیرد.

* اگر کودک خواست رویش را برگرداند و برود، دست های او را بگیرید تا مستقیم به شما نگاه کند. به او بگویید" لطفا به من نگاه کن"

* نباید در لحن صدا و حرکات شما اثری از خشونت و تهدید باشد.

* با لحنی آرام ، قاطع و محکم صحبت کنید. بهتر است این لحن را با عصبانیت ، تهدید ومعامله اشتباه نگیرید. وقتی با این لحن با فرزندتان صحبت کنید، کوچک ترین تردیدی برایش باقی نمی ماند که راهی جز اطاعت ندارد زیرا آنان به سرعت متوجه نارضایتی شما می شوند.

* به آرامی، روشنی و با لحنی آمرانه به او بگویید چه کار خطایی انجام داده است: " اجازه نداری کسی رو بزنی و ازت می خوام که دیگه این کار رو تکرار نکنی"

* مودب باشید.اگر بچه در پاسخ به شما بر سرتان فریاد کشید، شما با صدای بلند جواب ندهید، وگرنه در این مسابقه هر دوی شما بازنده می شوید.

حرف زدن با لحنی قاطع به طرز معجزه آسایی موثر واقع می شود. بهتر است بدانید گاهی صدای آرام، قاطع و حرکات مطمئن شما برای انتقال پیام به کودک کافی است. زیرا به آنان این پیام را می دهد که خط قرمزهایی وجو دارند که او نمی تواند پا را از آن ها فراتر بگذارد. علاوه بر این ، بین رفتار بد کودک و شخصیتِ وی تفاوت قائل شوید و برچسبی به وی نزنید زیرا آن چه ناپسند است ، رفتار اوست نه خود او. مثلا به او نگویید بچه بد یا تنبل. وقتی شخصیت بچه را هدف قرار می دهید، او احساس بی ارزشی و پوچی می کند، خشمگین می شود و می ترسد اما هدف اصلی ما این نیست.

لحن تأیید
وقتی کودک خوش رفتار است از او تعریف کنید. آخرین باری که از فرزند خود تعریف و تمجید کرده اید چه زمانی بوده است؟ برای کودکان نوپا نیم ساعت آرام نشستن و شلوغ نکردن مدتی بسیار طولانی است و اگر این مدت از نظر شما کوتاه و بی اهمیت باشد و به همین دلیل هم از او تعریف نکنید ، احساس می کند به او بی توجهی کرده اید. پس باید چه کار کند تا توجه شما را جلب نماید؟ مثل این که بهتر است گریه برادر کوچک ترش را درآورد تا مادر به او توجه کند. توجه منفی از نظر کودک نوپا بهتر از بی توجهی است.

با تعریف و تمجید می توانید کودک را به سمت رفتار مناسب سوق دهید. در تعریف و تمجید از کودک ، حد و مرزی قائل نباشید. تعریف از او به خاطر رفتار خوب، او را پررو یا لوس نمی کند و کارِ خوب هم فقط شاخ غول شکستن نیست. بسیاری از والدین با خود می گویند، تا کودک سرگرم بازی است و خرابکاری نمی کند بهتر است به کارهایم برسم و به خاطر این رفتار از او تعریف نمی کنند.

وقتی از کودکتان تعریف می کنید، صدایتان باید بلند ، پرهیجان و حاکی از لذت و خرسندی باشد. حتی می توانید دست بزنید یا هورا بکشید. احساس خود را نیز بیان کنید:" آفرین پسر خوب! خیلی کارت رو خوب انجام دادی، کمک بزرگی به من کردی"
  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۲۴ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۸:۱۷
  • ۳۳۷ نمایش
  • مشاوران پدیدار

فقط باید شرایط اقتصادی و اجتماعی‌تان رو به راه شود؟ اگر خیال می‌کنید که نیاز به هیچ اطلاعات و آمادگی خاصی برای والد شدن ندارید، حتما سرگذشت مریم 5 ساله را در «داستان یک زندگی» این هفته بخوانید. مادر مریم از آن خانم‌های تحصیل‌کرده و به‌اصطلاح روشنفکری است که تاکنون معتقد بوده همه اینها حرف و حدیث‌هایی است که  مراکز مشاوره و روا‌ن‌پزشکان از خودشان ساخته‌اند تا مراجعان خود را بیشتر کنند و درآمدشان را افزایش بدهند. حالا او با دختری که فقط 5 سال دارد، مواجه است؛ دختری که دلش نمی‌خواهد دختر باشد و می‌گوید من آقای فروشنده، پدر یا‌ آقای دکتر هستم! او را مورد بررسی‌های متعدد پزشکی قرار داده‌اند. با اینکه مشکلی از نظر جنسی ندارد اما هویت جنسی‌اش مختل شده است. مادر مریم از شیراز برای ما ایمیل زده. او که مدرک دکترایش را به تازگی در رشته مورد علاقه‌اش گرفته و آماده می‌شود که استاد دانشگاه شود، قصد خود از ارسال این ایمیل را آگاه کردن خانم‌ها و آقایانی عنوان کرده که از نظر تحصیلات یا موقعیت اجتماعی رتبه بالایی دارند و گوششان به هیچ چیزی بدهکار نیست. او داستان خود را به نقد کارشناسان سپرده تا یاری‌اش کنند از این نگرانی رها شود.


داستان این هفته
وقتی ازدواج کردم، خودم را آماده امتحانات دوره کارشناسی ارشد کردم و به همسرم گفتم تمایل ندارم به این زودی بچه‌دار شویم چون قصد دارم تا مقطع دکترا درس بخوانم. خوب به یاد دارم در آن روزها توصیه‌ها و تاکیدهای مسوول بهداشت را جدی نمی‌گرفتم و می‌گفتم اینها قصد دارند کار خودشان را مهم جلوه دهند و بگویند ما توی تنظیم خانواده خیلی دقیق و حساس عمل می‌کنیم. همین سهل‌انگاری‌ها در استفاده از روش جلوگیری، به بارداری ناخواسته‌ای منجر شد که برنامه ذهنی مرا تحت‌الشعاع قرار داد. با خودم گفتم بچه‌ام که به دنیا آمد او را به مادر یا دوستانم می‌سپارم و اجازه نمی‌دهم آمدنش مانع پیشرفت‌ام شود. به همین خاطر با اینکه می‌توانستم به او شیر بدهم، تصمیم گرفتم شیر خودم را به او ندهم و درگیرش نشوم تا دیگران بتوانند از او مراقبت کنند. گاهی از سر کلاس و درس به استخر می‌رفتم تا تمدد اعصاب پیدا کنم و بعد به دنبال مریم می‌رفتم. او بزرگ می‌شد و گوشم بدهکار هیچ حرفی نبود. مادرم می‌گفت باید برای بچه وقت صرف کنی. پدر و مادر شدن به این راحتی نیست که تو فکر می‌کنی. گاهی هم از تلویزیون درباره مهارت‌های والدی می‌شنیدم اما دلم نمی‌خواست آینده خودم را وقف بچه‌ام کنم. می‌گفتم او بزرگ می‌شود و جای نگرانی نیست. به محض رسیدن به خانه، مشغول درس یا کارهای خانه بودم و به یاد ندارم که جز در آوردن مانتو و روسری فرصت تعویض لباسم را پیدا می‌کردم یا به خودم می‌رسیدم. به لطف مادرم، مریم خوب بار آمد اما چون چند برادر داشتم و مادرم از آنها هم مراقبت می‌کرد گاهی اوقات مریم را به دخترخاله یا یکی از دوستانم می‌سپردم. آن روزها گذشت اما مشکل اصلی من حالا این است که مریم پرخاشگر شده و عاشق این است که شلوار و بلوز بپوشد (نه دامن)؛ عاشق این است که در بازی‌‌ها نقش‌های مردانه بگیرد. دکتر می‌گفت او سالم است اما رفتارهای غلط من اختلال هویت جنسی در او به وجود آورده. در این چند ماه، کلی کتاب خواندم و افسوس خوردم که چرا همه چیز را به مسخره گرفتم. حالا دیر شده و من اگرچه به دکترایم رسیده‌ام اما دخترم را از دست داده‌ام. این را نوشتم تا مادرهای دیگری مثل من بدانند که نباید آنقدر مشغول خودشان بشوند که بچه‌ها را فراموش کنند. من و همسرم، هر دو، مثل یک روبات مشغول درس خواندن و کار کردن بودیم. از والدی چیزی نمی‌دانستیم و نخواستیم بعد از تولد مریم هم به دنبال یادگیری آن برویم. هر کسی از راه رسید، هرطور که خواست، با مریم رفتار کرد و حاصلش این شد.


نظر روان‌پزشک
هویت جنسی تحت تاثیر 3 عامل است

مدتی قبل، در همین صفحه، به بررسی داستان زندگی خانم‌هایی پرداختیم که از وقتی مادر می‌شوند خودشان را فراموش ‌کرده و همه زندگی‌شان را وقف بچه‌ها می‌کنند. گفتیم که این افراط کردن نه به نفع مادر است و نه موجب رشد و پرورش صحیح کودک می‌شود. امروز در مورد مریم 5 ساله باید بگویم که به نظر می‌رسد مادر، سرویس‌های لازم را به این کودک نداده و در حق او کوتاهی کرده است. بیشتر روان‌پزشکان کودک و نوجوان معتقدند که محیط ایده‌آل برای رشد و پرورش خردسالان،‌ درون خانه و در کنار والدین است. مراقبت روزانه نزدیک از نوزاد توسط والدین در ماه‌های اول زندگی بسیار مهم است. اکثر متخصصان توصیه می‌کنند والدین حداقل 6 ماه یا بیشتر، خود از کودکشان مراقبت کنند. گاهی اوقات والدین فرزند کوچک خود را به کسی که از چند کودک دیگر نیز مراقبت‌ می‌کند می‌سپارند یا چند مراقب برای او در نظر می‌گیرند. شیرخواران و بچه‌های زیر 2/5 سال نیاز دارند به اینکه از بزرگسالان و مراقبت‌های خود توجه فردی دریافت کنند. پرستار آنها برای یک دوره‌ طولانی ثابت باشد و در نهایت، آن پرستار باید با آنها بازی کند، سخن بگوید و به آنها لبخند بزند تا بتوانند حس دلبستگی و رابطه عاطفی خوبی با او داشته باشند. در غیر این صورت، آرامش و اطمینان از آنها سلب می‌شود. بچه‌ای که دایم در میان پرستاران یا مراقب‌های مختلف در گردش است احساس عدم امنیت می‌کند و درضمن رابطه‌اش با مادر خود غیرعاطفی و ناایمن می‌شود. از آنجا که ماه‌ها و سال‌های نخستین زندگی فوق‌العاده اهمیت دارند و مراقبت و ابراز محبت و عشق به شیرخوار و بچه زیر 5/2 سال می‌تواند پایه‌های اعتماد را در او شکل دهد باید به این مساله بها داد. اگر او حس دلبستگی و اطمینان و آرامش را از شما والد گرامی یا مراقب خود به دست نیاورد و مطمئن نباشد که کسی مراقب اوست، نمی‌تواند در آینده به جهان اطراف خود درست بنگرد. نمی‌تواند پندار درستی در مورد اطرافیان خود و آدم‌ها داشته باشد چون او در محیطی ناایمن بزرگ شده است. شاید به نظر شما اشکالی نداشته باشد که او را دو روز به مادربزرگ و یک روز به دخترخاله و فردا به دختر عمو بسپارید و به دنبال کارهایتان بروید اما در نظر گرفتن مراقبان مختلف (بیش از دو نفر نباید باشد) برای کودک بدترین کار ممکن است. همه صاحب‌نظران معتقدند یک سال اول زندگی کودک باید یک مراقب اصلی (ترجیحا مادر) داشته باشد و این شوخی‌بردار نیست. از پایان یک سالگی برای وابسته نشدن بیش از حد کودک به مادر توصیه می‌شود گاهی کودک را به مادربزرگ، عمه یا خاله بسپارد و حتما 2، 3 ساعت بعد خود را به کودک برساند که او یقین حاصل کند مادرش فقط برای زمان کوتاهی او را تنها می‌گذارد و بازمی‌گردد. اگر شما فقط در ارائه سرویس‌های ابتدایی به کودک مانند تهیه لباس و غذا نقش مادر را داشته باشید او ارتباط خوبی با شما نخواهد داشت. مادر مریم کوچولوی 5 ساله ننوشتند که آیا رابطه خوبی با مریم دارند؟ آیا دلبستگی و عواطف بین آنها وجود دارد؟ به نظر می‌رسد مادر باید وقت بیشتری بگذارد تا در جریان زندگی و حین بازی با کودکش، نکاتی را که سازنده هویت او هستند آموزش دهد.

حالا که سال‌های طلایی، 5 سال اول زندگی، از دست رفته نباید ناامید شد و دست روی دست گذاشت. بچه‌ها در کودکی و اوایل دوره نوجوانی هم انعطاف‌پذیری دارند. به نظر می‌رسد اگر همین حالا برای درمان این رابطه از دست رفته و اصلاح آن بکوشید موفق شوید. اما 3 سال دیگر واقعا دیر است. او هنوز وارد محیط جمعی نشده است. هنوز به مدرسه نرفته که رفتارهای خاص او و عدم تطابق و تمایل آن به جنسیت‌اش هویدا شود. اگر او بررسی نشود و همچنان به پسر بودن گرایش داشته باشد امکان دارد توسط همجنس‌ها و دوستان مدرسه طرد شود و اگر دخترهای همسن او طردش کنند مشکل صدچندان می‌شود؛ زیرا او واقعا از جنسیت خود و پذیرش هویت جنسی که دارد، زده می‌شود. خیلی از مادرها هستند که شاغلند. من و بسیاری از همکارانم نیز در دانشگاه و مطب مشغول کاریم اما این دلیل نمی‌شود که بچه‌هایمان را بین فامیل تقسیم کنیم و از وظایف و نقش مادری کوتاه بیاییم.

این دلیل نمی‌شود که از نظر ظاهری به خود نرسیم. اگر شما زیبایی‌ها و لطافت‌های زنانه را در خود نشان ندهید و با ظاهر آراسته و لباس‌های شیک زنانه در خانه مشغول فعالیت‌های عادی‌تان نشوید او حس خوشایندی از جنسیت زن پیدا نمی‌کند و از پذیرش جنس خود سر باز می‌زند. رفتارهای خشن را کنار بگذارید. او باید از رفتارهای شما دریابد که از مادر بودنتان لذت می‌برید و زن بودن خوبی‌هایی دارد. باید حتما از روان‌پزشک کودک و نوجوان وقت مشاوره بگیرید. او باید مریم را مورد بررسی قرار دهد. اگر با اصلاح رابطه‌تان و رفتارهای صحیح و بروز عواطف مثبت، مشکل او حل نشود و بر اینکه دوست دارد نقش‌های مردانه را در بازی‌ها داشته باشد یا لباس مردانه بپوشد اصرار کند و پافشاری داشته باشد نیازمند بررسی خواهد بود. بهتر است حالا که او در سن حساسی است به جای مواخذه کردن خود برای درمان اقدام کنید. واقعیت مهم این است که شما به عنوان والدین به تنهایی رفتار کودکتان را قالب‌ریزی نمی‌کنید. تأثیر پدربزرگ‌ها، مادربزرگ‌ها، سایر خویشاوندان، دوستان و نیز حتی تاثیر تلویزیون و کتاب‌ها روی کودک وجود دارد. کودک شما در معرض طیف کاملی از تجربیات است، چه شما آن را بپسندید و چه نپسندید. فاکتورهای زیادی هستند که باعث ایجاد اختلافات تکاملی بین دو جنس دختر و پسر می‌شوند. اگر شما این موارد را نشناسید و رعایت نکنید قطعا بچه‌ها در پذیرش هویت جنسی خود دچار مشکل می‌شوند. دانستن این مطلب که چه میزان از اختلافات، ناشی از خصوصیات ذاتی است و چه میزان وابسته به تاثیر اجتماع و فرهنگ روی محیط کودک است کمی دشوار است. اما می‌توان کارهای مفیدی در این‌باره کرد. مثلا پسرها ذاتا تمایل دارند با اسلحه و شمشیربازی کنند و با ایجاد سر وصدای بیشتر وقت بگذرانند. اما می‌توان برای جلوگیری از خوب جلوه دادن خشونت، از تماس آنها با کتاب‌ها و بازی‌های کامپیوتری که خشونت را جالب و هیجان‌انگیز جلوه می‌دهد تا حد امکان پرهیز کرد. اما با همه تمهیدات در نهایت نمی‌توانید این علاقه استفاده از اسلحه و بازی‌های دزد و پلیس و… را از آنها بگیرید.

به هر حال، شما نمی‌توانید اثر هورمون تستوسترون بر ایجاد رفتارهای مردانه را منکر شوید. در مورد دخترها نیز حالت مشابهی وجود دارد. مساله دیگر اینکه بعضی از مراجعان می‌گویند ما دلمان نمی‌خواهد دختر یا پسرمان رفتار کلیشه‌ای جنسی داشته باشند. برای همین دختر را به سمت گرایش‌های پسرانه هم سوق می‌دهیم. اگر شما یا پرستارانی که از مریم مراقبت می‌کردند نیز چنین باوری دارید باید این نکته را یادآور شوم که تربیت کودک به طوری که کاملا عاری از فشارهای رفتار کلیشه‌ای جنسی خود باشد از لحاظ عملی غیرممکن است زیرا نمی‌توانید جلوی تاثیرات محیطی در محل زندگی خود را بگیرید. تشویق رفتارهای مثبت و کمک کردن به بچه‌ها برای ایجاد طرز تفکر مثبت «من می‌توانم» می‌تواند از آنها دختر و پسرهایی بسازد که اطمینان و اعتماد به نفس خوبی دارند و بهتر می‌توانند از فرصت‌های زندگی استفاده کنند. این دیدگاه سنتی که پسر شما نباید در کارهایی زنانه مثل فراهم کردن مقدمات آشپزی دخالت کند چون زشت است که یک مرد وردنه در دست بگیرد یا برنج پاک کند یا دختر شما نباید دانشمند شود یا کتاب‌های مربوط به پسرها را بخواند، غلط است اما افراط و تفریط در هر کاری هم مضر است. نباید به خاطر فاصله گرفتن از دیدگاه سنتی وارد فضای افراطی شد که اصل تفاوت‌‌های جنسیتی را زیر سوال می‌برد.

اصطلاح هویت جنسی به احساس مردانگی یا زنانگی هر فرد از خودش گفته می‌شود. تشکیل هویت جنسی به 3 عامل متکی است: نگرش‌های والدین و گرایش‌های فرهنگی، آلت تناسلی خارجی نوزاد و یک عامل ژنتیک که از نظر طبیعی از هفته ششم زندگی جنین فعال باقی می‌ماند. عوامل خانوادگی و فرهنگی بر حس مرد بودن یا زن بودن ما تاثیر می‌گذارد. نقش خانواده در پیدایش اختلال‌های هویت جنسی بسیار موثر است. بعضی از خانواده‌ها علاقه عجیبی به فعالیت‌های جنسی مخالف دارند. مثال واضح آن، خانواده‌هایی است که پسر خود را شبیه به دختران آرایش می‌کنند. تصور کودک از جنسیت خود و همانندسازی او با والد هم‌جنس‌اش به نوع نگرش او و رفتارهای ما به عنوان والد بستگی دارد. پس باید دقت کرد. مساله پرخاشگری مریم شاید علامتی از افسردگی پنهان او باشد. لازم است حتما با یک روان‌پزشک اطفال صحبت کنید. روان‌پزشک برنامه درمانی طراحی می‌کند و توصیه‌هایی به کودک یا نوجوان و والدین او می‌‌کند. او با برخوردی جامع، روان‌درمانی فردی، گروهی یا خانوادگی یا در مواردی دارودرمانی می‌کند. درنهایت می‌توان گفت تشخیص به موقع و درمان مشکل ضروری است و امروز بهتر از فرداست. با اینکه 5 سال اول مهم است اما با یاد گرفتن مهارت‌های والدی می‌توانید جلوی ضررها را بگیرید و مریم را به نوجوانی سالم و شاد مبدل کنید.

نظر روان‌‌شناس
با هر بچه‌ای مطابق با جنسیت او رفتار کنید

مساله هویت جنسی بچه‌ها، یک موضوع کاملا روانی است. به رغم اینکه بچه‌ها متوجه تفاوت اندام‌های جنسی در حول و حوش 5 سالگی می‌شوند و درمی‌یابند اندام جنسی آنها شبیه یا متفاوت از کودک دیگر است اما هویت جنسی یک کودک با توجه به کارهایی که ما از کودکی برای او انجام می‌دهیم، شکل می‌گیرد. مقصودم این است که وقتی ما برای کودک خود اسباب‌بازی‌هایی چون عروسک، قابلمه و کاسه و از این قبیل تهیه می‌کنیم یا برای او تفنگ و ماشین و هواپیما و امثال آن می‌خریم، داریم هویت جنسی او را می‌سازیم. اگر برای دخترمان رنگ‌های صورتی و دخترانه انتخاب می‌کنیم، داریم به او هویت جنسی می‌دهیم. علاوه بر اینها، رفتار ما با کودک دختر و پسرمان در شکل‌گیری هویت جنسی او موثر است. والدینی که با دختر خود همانند یک پسر رفتار می‌کنند یا هستند کسانی که پسر خود را همچون دختربچه‌ها می‌آرایند، دامن می‌پوشانند، موهایش را بلند می‌کنند و دلشان می‌خواهد به قولی این پسر آخری را کمی دردانه و لوس کنند تا به آرامش برسند!

من زوجی را می‌شناسم که 4 پسر دارند و باز هم به امید داشتن دختر اقدام به بچه‌دار شدن می‌کنند و حالا که پنجمی هم پسر شده با او درست مثل دختربچه‌ها رفتار می‌کنند و می‌گویند زیبایی او مثل دخترهاست و با پوشاندن لباس دخترانه به این پسر 2، 3 ساله حس می‌کنیم دختردار شده‌ایم! آنها از این موضوع غافلند که دارند به شکل‌گیری هویت جنسی پسرشان صدمه وارد می‌کنند. همه این باورها و رفتارها یعنی اینکه ما هستیم که هویت جنسی بچه‌ها را می‌سازیم. ما هستیم که با رفتارهای درست می‌توانیم به پسرمان بیاموزیم درست مانند یک مرد سالم و خوشحال زندگی کند، هیجانات خود را بروز دهد، احساسات خود را به روش صحیح ابراز کند و در برقراری رابطه با دوستان، همسر و اجتماع موفق شود. این قضیه که می‌گویند مرد نباید گریه کند مختص ما نیست. در تمام دنیا به جنس مذکر می‌گویند که در عصبانیت‌ها حق ندارد گریه کند و فقط می‌تواند خشم خود را با فریاد زدن تخلیه کند، البته نه فریاد زدن بر سر کسی!

نکته مهم دیگر اینکه شما باید قبول کنید با غفلت از مریم حس اعتماد به نفس او را مختل کرده‌اید و او در معرض افسردگی است. در مورد این بچه 5 ساله، مریم، باید بررسی کرد که والدین چه رفتار اشتباهی داشته‌اند که حالا به این شکل در فرزندشان بروز کرده است. این نکته مهم است که اگر با یک دختر مثل پسر رفتار شود یا برعکس با یک پسر همانند دختر رفتار شود هویت جنسی جنس مخالف خود را یاد می‌گیرد.

بهتر است کمی در رفتارهای خود دقیق شوید و بررسی کنید که چطور این باور را در مریم ایجاد کرده‌اید که به پسر بودن گرایش پیدا کند. شاید هم مراقبان مریم در مواردی که مادرش به دانشگاه می‌رفته یا بیرون از خانه بوده رفتار متناسب با جنسیت او نداشته‌اند. اما از همه اینها که بگذریم توصیه من به عنوان مشاور این است که حتما برای یک بار هم که شده مریم را نزد روان‌پزشک اطفال ببرید تا بررسی کند چرا گرایش به جنس مخالف بودن در این بچه وجود دارد. روان‌پزشک با بررسی‌هایی که انجام می‌دهد متوجه می‌شود آیا در دیگر زمینه‌ها مثلا شغل‌ها، انتخاب رنگ‌ و … نیز مریم به مواردی اشاره می‌کند که شبیه پسرهاست یا خیر.

توصیه دوم من این است که ترجیحا تا مدتی تمام لوازم مریم، رنگ‌ها و اسباب‌بای‌هایش را به طور اغراق‌آمیزی دخترانه کنید تا کم‌کم حس خوشایندی نسبت به دختر بودن پیدا کند. حتی بهتر است تا مدتی با دختربچه‌ها بازی کند و مدام نقش‌های دخترانه مثل مادر و خاله را بازی کند که هویت جنسی‌اش را به دست آورد. بچه‌ها از 3 سالگی با والد هم‌جنس خود همانندسازی می‌کنند و نقش جنسیتی والد همجنس خود را درونی می‌کنند، به این معنی که دخترها با مادر و پسرها با پدرشان همانند‌سازی می‌کنند. اینجاست که اگر مادری دارای روحیه سرد و خشن و مردانه‌ای باشد و از لطافت‌های زنانه بی‌بهره باشد، دختر همچون مادرش رفتارها و منش‌های خشن و مردانه را می‌گیرد.

این حالت در مورد مردهایی که رفتارها و شیوه برخورد زنانه دارند نیز صادق است. این مردان وقتی پدر می‌شوند باید بدانند اگر خود را اصلاح نکنند و کودکشان به 3 سالگی برسد چون پدر خود را با این حالت‌های زنانه می‌بیند امکان دارد پسری شود که همانند یک مرد بار نمی‌آید و مردم به او هشدار خواهند داد که چرا مثل زن‌ها رفتار می‌کنی؟!

پس به عنوان توصیه سوم باید گفت پدر و مادرها باید آگاهانه عمل کنند. مادر باید طوری عمل کند که دخترش از اینکه او هم مانند مادر، یک جنس لطیف و زنانه دارد احساس رضایت کند. مادری که به دلیل شغلش یا محیط خانواده‌اش طوری تربیت شده که خلق و خوی مردانه در او غالب است نمی‌تواند انتظار داشته باشد دخترش هویت جنسی کاملا زنانه کسب کند و از آن لذت ببرد

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۱۵ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۲:۲۸
  • ۱۴۴۱ نمایش
  • مشاوران پدیدار